..عشقم سکوت..

صفر رابستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم.از شما چه پنهان از درون زنگ زدیم (حسین پناهی)

..عشقم سکوت..

صفر رابستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم.از شما چه پنهان از درون زنگ زدیم (حسین پناهی)

گربه کره خر

مردی از اینکه زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه میکرد ناراحت بود .

یک روز گربه را برد و چند خیابان آن طرف تر ول کرد ،

ولی وقتی به خانه رسید دید گربه زودتر از اون برگشته.

این کار چند بار تکرار شد .

مرد حسابی کلافه شده بود ، بلاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند،

 از چندین پل و رودخانه ، پارک و غیره گذشت ،

 و بلاخره گربه را در منطقه پرت و دور افتاده ول کرد.

آن شب مرد به خانه بر نگشت...

آخر شب زنگ زد به زنش و گفت :

اون گربه  کره خر خونه هست ؟؟؟

زنش گفت : آره

مرد گفت : گوشی رو بده بهش من گم شدم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد