..عشقم سکوت..

صفر رابستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم.از شما چه پنهان از درون زنگ زدیم (حسین پناهی)

..عشقم سکوت..

صفر رابستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم.از شما چه پنهان از درون زنگ زدیم (حسین پناهی)

خوب بودن چقد قشنگه

این مطلب  برای ۲ سال قبل همین موقع هاست(ماه رمضان)

بلندقدترین پسر ایران در برنامه ماه عسل شرکت میکنه، این پسر به دلیل بلندی قد دچاره عارضه شده است. مجری ازش پرسید چه آرزویی داری.

گفت: سه تا آرزو دارم. یکی اینکه سالم باشم. دوم لپ تاپ داشته باشم. و سوم اینکه علی کریمی رو از نزدیک ببینم.

همون شب علی کریمی یه لپ تاپ براش خرید و رفت به دیدنش و گفت هزینه درمانتشو هم میدم بره آلمان. هر سه تا آرزوشو برآورده کرد

قصاب

توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد

یک آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت : ابرام اقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم

آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه هاش
همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی میخوای ننه ؟


پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: همینه گوشت بده ننه !


قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پونصد تومن فَقَط اشغال گوشت میشه ننه … بدم؟!!

پیرزن یکم فکر کرد و گفت: بده ننه!

قصاب آشغال گوشت های اون جوون رو می کند ومیگذاشت برای پیرزن

جوونی که فیله سفارش داده بود همینجور که با موبایلش بازی می کرد گفت: اینارو واسه سگت میخوای مادر؟!

پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سگ؟!!

جوون گفت: اره … سگ من این فیله هارو هم با ناز می خوره … سگ شما چجوری اینارو می خوره؟!

پیرزن گفت: میخوره دیگه ننه … شکم گشنه سنگم میخوره

جوون گفت: نژادش چیه مادر؟!

پیرزنه گفت: بهش میگن توله سگ دوپا ننه …ایناره برای بچه هام میخوام ابگوشت بار بذارم !

جوونه رنگش عوض شدچند تیکه بزرگ از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو آشغال گوشتای پیرزن


پیرزن بهش گفت: تو مگه ایناره برای سگت نگرفته بودی؟!

جوون با شرمندگی گفت: چرا !

پیرزن گفت: ما غذای سگ نمیخوریم ننه … بعد فیله ها رو گذاشت اونطرف و اشغال گوشتهاش رو برداشت و رفت !

قصابه هم شروع کرد به وراجی که: خوبی به این جماعت نیومده آقا … و از این چرندیات  .

: بلوتوث

بچه ها سریع بگین اسم بلوتوثتون چیه


برچسب‌ها

گربه کره خر

مردی از اینکه زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه میکرد ناراحت بود .

یک روز گربه را برد و چند خیابان آن طرف تر ول کرد ،

ولی وقتی به خانه رسید دید گربه زودتر از اون برگشته.

این کار چند بار تکرار شد .

مرد حسابی کلافه شده بود ، بلاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند،

 از چندین پل و رودخانه ، پارک و غیره گذشت ،

 و بلاخره گربه را در منطقه پرت و دور افتاده ول کرد.

آن شب مرد به خانه بر نگشت...

آخر شب زنگ زد به زنش و گفت :

اون گربه  کره خر خونه هست ؟؟؟

زنش گفت : آره

مرد گفت : گوشی رو بده بهش من گم شدم ...

راننده اتوبوس

مایکل، راننده اتوبوس شهری، مثل همیشه اول صبح اتوبوسش را روشن کرد و در مسیر همیشگی شروع به کار کرد. در چند ایستگاه اول همه چیز مثل معمول بود و تعدادی مسافر پیاده می شدند و چند نفر هم سوار می شدند. در ایستگاه بعدی، یک مرد با هیکل بزرگ، قیافه ای خشن و رفتاری عجیب سوار شد..

او در حالی که به مایکل زل زده بود گفت: «تام هیکل پولی نمی ده!» و رفت و نشست.

مایکل که تقریباً ریز جثه بود و اساساً آدم ملایمی بود چیزی نگفت اما راضی هم نبود. روز بعد هم دوباره همین اتفاق افتاد و مرد هیکلی سوار شد و با گفتن همان جمله، رفت و روی صندلی نشست و روز بعد و روز بعد...
این اتفاق که به کابوسی برای مایکل تبدیل شده بود خیلی او را آزار می داد. بعد از مدتی مایکل دیگر نمی تواست این موضوع را تحمل کند و باید با او برخورد می کرد. اما چطوری از پس آن هیکل بر می آمد؟ بنابراین در چند کلاس بدنسازی، کاراته و جودو و .... ثبت نام کرد. در پایان تابستان، مایکل به اندازه کافی آماده شده بود و اعتماد به نفس لازم را هم پیدا کرده بود.
بنابراین روز بعدی که مرد هیکلی سوار اتوبوس شد و گفت: «تام هیکل پولی نمی ده!» مایکل ایستاد، به او زل زد و فریاد زد: «برای چی؟»
مرد هیکلی با چهره ای متعجب و ترسان گفت: «تام هیکل کارت استفاده رایگان داره.»

"پیش از اتخاذ هر اقدام و تلاشی برای حل مسائل، ابتدا مطمئن شوید که آیا اصلاً مسئله ای وجود دارد یا خیر"


به الناز شاکر دوست امضا دادم

تو خیابون الناز شاکر دوست رو دیدم

یهو نگاه کنجکاومون به هم گره خورد

تا اومدم بگم شما الناز شاکردوست هستید

قبل من گفت

شما مدیر وبلاگه "نقطه سر خط" نیستید؟؟؟؟؟؟؟

هیچی دیگه مجبور شدم بهش امضابدم

بلـــه مـا ایــنیم دیــگه


گریم

هنر گریم فانتزی (Face Painting)، همان نقاشی روی صورت بچه ها به شکل های کارتونی است که این هنر سالیان سال در کشورهای غربی و شرقی رایج بوده و مردمان اروپا، آمریکا، آفریقا و آسیا به مناسبت های گوناگون مثل جشن های سنتی و کریسمس، هالووین، جشن تخم مرغ و پاییز و در همه فستیوال ها و برنامه ها اقدام به این کار می کردند.

این هنر نیز گذشته از چیره دستی نقاش و تلفیق رنگ ها از ذوق خاصی بهره می گیرد که بنا به هر مناسبتی می تواند چهره کودکان را به شاهزادگان زیبا، حیوانات دوست داشتنی و یا ابر قهرمانان داستان ها تغییر دهد. تصاویر زیر نمونه هایی از این هنر را نمایش می دهد که علاوه بر قرار دادن الگویی برای علاقمندان، مفتخریم تا لبخند کوچکی را بر لبهای شما دوستان بنشانیم.
























































































































منبع:پرشین استار