..عشقم سکوت..

صفر رابستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم.از شما چه پنهان از درون زنگ زدیم (حسین پناهی)

..عشقم سکوت..

صفر رابستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم.از شما چه پنهان از درون زنگ زدیم (حسین پناهی)

اطلاعیه ستاد عمره

اطلاعیه ستاد عمره دانشگاهیان در خصوص تعیین وضعیت کاروان های جامانده

به اطلاع دانشگاهیان عمره گزار می رساند با توجه به لغو کلیه پروازهای عمره، موارد زیر به استحضار زائرین دانشگاهی می رسد:

۱.بر اساس ابلاغ دولت، کلیه پروازهای عمره از تاریخ ۲۴/۱/۹۴ تا اطلاع ثانوی لغو شده است که شامل باقیمانده پروازهای دانشجویی نیز می شود.

۲.دانشگاهیانی که کاروان بندی شده اند و مبالغ عمره هم از حساب ایشان کسر شده است، متحمل خسارتی نمی شوند و مبلغ برداشت شده به زودی به حساب ایشان عودت داده می شود.

۳/در صورت راه اندازی مجدد سفر عمره و تخصیص سهمیه به دانشگاهیان،سهمیه افراد جامانده محفوظ خواهد بود.

۴/مدارک دانشجویان تا دو هفته آینده از طریق دفاتر ستاد در استان ها و رابطین دانشگاهی به زائرین عودت داده خواهد شد.(زمان دقیق آن اعلام می شود.)

۵/با توجه به لغو عمره، کلیه کلاس های آموزشی عمره در تهران و سایر استان ها لغو شده و باقیمانده جلسات برگزار نخواهد شد.

۶/دانشگاهیان می توانند در دوره بعدی عتبات بدون قرعه کشی از سهمیه عتبات دانشگاهیان استفاده نمایند.

۷.پسران مشمول که مجوز خروج از کشور آنها توسط ستاد گرفته شده است، به صورت سیستمی طی روزهای آینده این مجوزها باطل شده و دانشجویانی که خودشان اقدام نموده اند می بایست جهت باطل کردن مجوز خروج از کشور اقدام نمایند.

دوستت دارم پدر

من نبودم و تو بودی

بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی

حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم

هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم...

فرشته ی بزرگ مهربانم...!

ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمیبینمت

دستان زحمت کشیده ات را می بوسم و پیشانیت را...

تو چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود...

خاک پایت هستم تا هست و نیست هست...

پدر...!

ای بزرگ مرد سرنوشتم

ای دار و ندار و همه دارائی ام

ای اسوه استقامت و صبر و مهر...

به حرمت شرافتت می ایستم و در برابرت تعظیم می کنم...

پدر...!

سرم را نه ظلم می تواند خم کند

نه مرگ

نه ترس

سرم فقط برای بوسیدن دستهای تو خم می شود

پدر...!

کاش کنارت بودم و عاشقانه صورتم را روی پاهایت می گذاشتم

جای پایت را می بوسیدم

و بزرگی و استقامتت را به رخ دماوند و اورست و تمام کوههای دنیا می کشیدم

بگذار تا با تمام وجود از همین راه دور، صدایت کنم...

فریاد بزنم:

دوستت دارم پدر

دوستت دارم مرد

پچ پچ هزار ساله

امروز نم نم بارون منو باخودش برد به سالها پیش... 

یاد کسایی افتادم که یه روزی فکر میکردم تا همیشه میمونن 

کسایی که خیلی زود باهاشون صمیمی میشیم 

زود مهرشون گوشه ی دلمون لونه میسازه 

اما ...  

 

هی روزگار...  

بقول "شاملو":

نگذار دیگران نام تو را بدانند

همین زلال چشمانت

برای پچ پچ هزار ساله آنان کافیست...

این اولین باره

این اولین پستیه که از محل کار جدیدم از شهر زندگی جدیدم  واز کار جدیدم در سال جدید دارم اپ میکنم. چه حس خوبیه. کلا هر چیز جدید چقدر خوبه .هر چیز نو و تازه.خدایا به همین غروب پنجشنبه ات ...کمک کن .من فقط یه خوشبختیه ساده و معمولی میخوام

محبتهایم را ذخیره نکنم

قوی کسی است که نه منتظر می ماند کس خوشبختش کند 

و نه اجازه می دهد کسی بدبختش کند..!!! 

هر گاه زندگی را جهنم دیدی سعی کن پخته از آن بیرون آیی... 

سوختن را همه بلدند...! 

زندگی هیچ نمی گوید 

نشانت می دهد...! 

با زندگی قهر نکن... 

دنیا منت هیچ کس را نمی کشد.... 

یکی رفت و یکی موند 

یکی از غصه هاش خوند و یکی برد و یکی باخت 

یکی با قسمتش ساخت و یکی رنجید 

یکی بخشید 

یکی از آبروش ترسید 

یکی بد شد 

یکی رد شد 

یکی پابند مقصد شد. 

تو اما باش، خدا اینجاست...!! 

با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم، فقط زیباییهای زندگی ارزش دیدن دارد 

و با خود تکرار می کنم 

که یادم باشد 

هر آن ممکن است شبی فرا رسد و 

آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد... 

پس هر گز به امید فردا  

محبتهایم را ذخیره نکنم 

و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم: 

"خوشحالم که هستید..."