۱.بر اساس ابلاغ دولت، کلیه پروازهای عمره از تاریخ ۲۴/۱/۹۴ تا اطلاع ثانوی لغو شده است که شامل باقیمانده پروازهای دانشجویی نیز می شود.
۲.دانشگاهیانی که کاروان بندی شده اند و مبالغ عمره هم از حساب ایشان کسر شده است، متحمل خسارتی نمی شوند و مبلغ برداشت شده به زودی به حساب ایشان عودت داده می شود.
۳/در صورت راه اندازی مجدد سفر عمره و تخصیص سهمیه به دانشگاهیان،سهمیه افراد جامانده محفوظ خواهد بود.
۴/مدارک دانشجویان تا دو هفته آینده از طریق دفاتر ستاد در استان ها و رابطین دانشگاهی به زائرین عودت داده خواهد شد.(زمان دقیق آن اعلام می شود.)
۵/با توجه به لغو عمره، کلیه کلاس های آموزشی عمره در تهران و سایر استان ها لغو شده و باقیمانده جلسات برگزار نخواهد شد.
۶/دانشگاهیان می توانند در دوره بعدی عتبات بدون قرعه کشی از سهمیه عتبات دانشگاهیان استفاده نمایند.
۷.پسران مشمول که مجوز خروج از کشور آنها توسط ستاد گرفته شده است، به صورت سیستمی طی روزهای آینده این مجوزها باطل شده و دانشجویانی که خودشان اقدام نموده اند می بایست جهت باطل کردن مجوز خروج از کشور اقدام نمایند.
من نبودم و تو بودی
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی
حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم...
فرشته ی بزرگ مهربانم...!
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمیبینمت
دستان زحمت کشیده ات را می بوسم و پیشانیت را...
تو چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود...
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست...
پدر...!
ای بزرگ مرد سرنوشتم
ای دار و ندار و همه دارائی ام
ای اسوه استقامت و صبر و مهر...
به حرمت شرافتت می ایستم و در برابرت تعظیم می کنم...
پدر...!
سرم را نه ظلم می تواند خم کند
نه مرگ
نه ترس
سرم فقط برای بوسیدن دستهای تو خم می شود
پدر...!
کاش کنارت بودم و عاشقانه صورتم را روی پاهایت می گذاشتم
جای پایت را می بوسیدم
و بزرگی و استقامتت را به رخ دماوند و اورست و تمام کوههای دنیا می کشیدم
بگذار تا با تمام وجود از همین راه دور، صدایت کنم...
فریاد بزنم:
دوستت دارم پدر
دوستت دارم مرد
امروز نم نم بارون منو باخودش برد به سالها پیش...
یاد کسایی افتادم که یه روزی فکر میکردم تا همیشه میمونن
کسایی که خیلی زود باهاشون صمیمی میشیم
زود مهرشون گوشه ی دلمون لونه میسازه
اما ...
هی روزگار...
بقول "شاملو":
نگذار دیگران نام تو را بدانند
همین زلال چشمانت
برای پچ پچ هزار ساله آنان کافیست...
این اولین پستیه که از محل کار جدیدم از شهر زندگی جدیدم واز کار جدیدم در سال جدید دارم اپ میکنم. چه حس خوبیه. کلا هر چیز جدید چقدر خوبه .هر چیز نو و تازه.خدایا به همین غروب پنجشنبه ات ...کمک کن .من فقط یه خوشبختیه ساده و معمولی میخوام
قوی کسی است که نه منتظر می ماند کس خوشبختش کند
و نه اجازه می دهد کسی بدبختش کند..!!!
هر گاه زندگی را جهنم دیدی سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
سوختن را همه بلدند...!
زندگی هیچ نمی گوید
نشانت می دهد...!
با زندگی قهر نکن...
دنیا منت هیچ کس را نمی کشد....
یکی رفت و یکی موند
یکی از غصه هاش خوند و یکی برد و یکی باخت
یکی با قسمتش ساخت و یکی رنجید
یکی بخشید
یکی از آبروش ترسید
یکی بد شد
یکی رد شد
یکی پابند مقصد شد.
تو اما باش، خدا اینجاست...!!
با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم، فقط زیباییهای زندگی ارزش دیدن دارد
و با خود تکرار می کنم
که یادم باشد
هر آن ممکن است شبی فرا رسد و
آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد...
پس هر گز به امید فردا
محبتهایم را ذخیره نکنم
و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم:
"خوشحالم که هستید..."
سر جلسه امتحان یه خانومه بغل دستم نشسته بود .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
منم داشتم بهش توضیح می دادم که چجوری تقلب کنه !
اونم زل زده بود به من و فقط گوش می کرد .
.
.
.
.
.
.
.
امتحان که شروع شد پاشد ورقه ها رو پخش کرد .
سمیره ولی محمد دختر فلج پاکستانی که به همراه پدر و مادرش از پاکستان به زیارت عتبات عالیات مشرف شده بود، روز گذشته با حضور در حرم مطهر حسینی، به ناگاه از روی صندلی چرخدار خود برخاسته و به سمت ضریح سیدالشهداء حرکت کرده است. شیخ حمزه فتلاوی، یکی از مسئولان بخش راهنمایی شرعی عتبه مقدسه گفت: در ساعت ۱۰ صبح روز گذشته، پس از شنیدن فریادهایی در حرم حسینی، مردم دختربچه فلجی را مشاهده کردند که به برکت امام حسین علیه السلام خداوند بر او منت گذارده و شفا یافته بود، به نحوی که این دختر با قدمهای خودش به سمت پنجرههای حرم امام علیه السلام به حرکت در آمد.
آنچنان که والدین این کودک اظهار کردند، ایمان آنها به خدا و اعتقادشان به مقام سیدالشهداء علیه السلام موجب شده بود که از پاکستان برای طلب شفای دختر فلج خود به زیارت عتبات عالیات مشرف شوند. این در حالی است که تلاشهای این خانواده برای درمان دختر معلولشان در بیمارستانهای مختلف پاکستان در طول سالهای گذشته نیز به نتیجهای نرسیده بود. بر این اساس در سال جاری برای طلب شفای سمیره به زیارت حرم امیرالمومنین علیهالسلام و زیارت کربلا مشرف شدهاند.
پدر و مادر سمیره در توضیح نحوه شفا یافتن این دختر فلج اعلام کردهاند: پس از زیارت حرم امیرالمومنین علیه السلام، امروز برای طلب شفای او ابتدا به زیارت حرم ابالفضل العباس رفتیم و از آنجا به سمت حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام حرکت کردیم، هنگامی که دخترم گنبد شریف حرم حسینی را دید به گریه افتاد و به امام حسین علیه السلام گفت که به سویت آمدم یا آقای من، به سویت آمدم ای سید جوانان بهشت و همینطور سخن می گفت تا اینکه داخل حرم حسینی علیهالسلام شدیم، که ناگهان دختر فلج ما از روی ویلچر برخاست و شروع به حرکت به سمت ضریح سید الشهدا علیه السلام کرد.
در خوابگاههای پسران کارهایی انجام میشود که حتی به عقل جن هم نمیرسد!
این هم یک نمونه از اقدامات این دانشجویان خوشفکر
که برای عبرت گرفتن سایر موشهای موزی در یکی از
این خوابگاها انجام شده است:
خوبم اما تو باور نکن.....
پر از اشکم ولی میخندم به سختی.....
به قول فروغ که میگفت:
شهامت میخواهد سرد باشی و گرم بخندی.....
من ارگ بــم و خشت به خشتم متلاشی
تو نقش جهان ، هر وجبت ترمه و کاشی
این تاول و تبخال و دهان سوختگیها
از آه زیــــاد است ، نــه از خوردن آشی
از تُنگ پریدیم به امید رهایـــی
ناکام تقلایی و بیهوده تلاشی
یک بار شده بر جگرم زخـــم نکاری؟
یک بار شده روی لبم بغض نپاشی؟
هر بار دلم رفت و نگاهی بـه تو کردم
بر گونهی سرخابیات افتاد خراشی
از شوق همآغوشی و از حسرت دیدار
بایست بمیریم چه باشی چـه نباشی